هشت ماه با این کتاب ۱۶۰۰ صفحه‌‌ای زندگی کردم، و حال که تمام شده است احساس می‌کنم که چقدر حیف شد که باید وداع کرد! البته دوباره و سه‌باره و چهارباره و حتی پنج‌باره هم می‌خوانمش و شاید با ترجمه‌های مختلف*، امّا برای بار اول خواندن، چیزی دیگر است! 

این اثر آنقدر بزرگ است که چون منی هرگز می‌تواند به خود اجازه دهد که با یکبار خواندنش در مورد بهتر اثر یک حکیم ابراز نظر کند.

بعد از خواندن بینوایان و حتی در حین خوانش آن علاقه‌ام به ادبیات شدیدا زیاد شد، منی که اصلا به فکرش را هم نمی‌کردم که به ادبیات رو بیاورم، چه برسد به آن‌که دلم در گروش گیر کند. تازه فهمیده‌ام ادبیات تاثیرگذار‌ترین‌ها است، حتی از فلسفه.


و در پایان شما را میهمان نوشته‌ی روی سنگ‌ قبر یک جبرکار مقدس می‌کنم:

خفته است-هرچند که سرنوشتش بس غریب بود.

میزیست. - مرد، هنگامی که فرشته‌اش را نداشت؛

حادثه، بسادگی و بخودی خود در رسید:

همچون شب که چون روز برود در میرسد»



شما کدام ترجمه از بینوایان را خواندید؟

به من هم معرفی می‌کنید؟

خواندن بینوایان یک زیست است

اربعین حسینی؛ امکان حضور در تارخی دیگر

از برهان تا عرفان (برهان صدیقین و برهان حرکت جوهری)

هم ,یک ,ادبیات ,بینوایان ,خواندن ,منی ,و حتی ,به ادبیات ,که چون ,خواندن بینوایان ,و در

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

「جــوراب」 پخش عمده لباس زیر آموزش برق صنعتی مستر مووی c نمونه سوالات تخصصی استخدامی رشته ریاضی 97-98-99 قالب های رایگان وبلاگ بیان blog ir مطالب و اخبار اموزش آنلاین اجرای برنامه های اندروید روی ویندوز خرید بک لینک طبیعی